وزير اسبق کشاورزي ايران، عيسي کلانتري، ميگويد که مشکل حتي ممکن است از اين هم بدتر باشد. اگر همينطور به از بين بردن آبهاي زيرزميني ادامه دهيم، بيست سال ديگر نميتوان در ايران کشوري با هفت هزار سال تاريخ زندگي کرد. وي افزود که اين مشکل تهديد بسيار بزرگتري از آمريکا، رژيم صهيونيستي و مساله هستهاي براي ايران است.
رئيس جمهور اسلامي ايران، حسن روحاني، بارها در مورد بحران آب و حل آن صحبت کرده است. اما اصلاحات نياز به تأمين مالي دارد.
عليرضا پرستار، دبير کل در وزارت کشاورزي، ميگويد که سال گذشته مشکلات مالي زيادي داشتيم. متخصصين بينالمللي ميگويند که مسئولين غربي نيز از پيشنهاد کمک براي اجراي تدابير حفظ آب اجتناب ميکنند. گري لوييس، نماينده سازمان ملل در برنامه توسعه در ايران، ميگويد که بايد از کساني که ميخواهند مشکلات مديريتي محيط زيستي ايران را حل کنند و در آينده تهديدات تغييرات آب و هوايي را کاهش دهند حمايت کرد. وي ميگويد که چالشهاي محيط زيستي مخصوصاً آب بايد اولويت امنيت انساني ايران براي آينده باشد.
مشکلات آب در ايران بيشتر توسط خود کشور به بار آمده است. با اينکه تنها دويست ميلي ليتر در سال باران ميبارد که يکسوم ميانگين جهاني است و 75 درصد آن تنها در 25 درصد مساحت کشور ميبارد، تاريخ مهندسي آب اين کشور زبانزد است. سدهاي خوبي ساخته است و سيستم قديمي قنات را اختراع کرده است. يعني سيستم انتقال آب توسط تونلهاي متناوب غير همسطح که براي انتقال آب نيازي به پمپ نداشته است.
ولي جمعيتي که در طي چهل سال دو برابر شده است و نيز کاهش 16 درصدي بارش در اين زمان، اين سيستم را تحت فشار قرار داده است. رشد صنعت در مناطق خشک بر اين مشکلات افزوده است.
اما بزرگترين مشکل نظام سوبسيد گستردهاي بوده است که استفاده مفرط از منابعي که مدت طولاني است قدر آن دانسته نشده است را تشويق کرده است. مشکل بيش از همه در بخش کشاورزي قابل رؤيت است که 90 درصد آب ايران را استفاده ميکند و 15 درصد GDP ايران را شامل ميشود.
بدون داشتن مشوقي براي استفاده از سيستمهايي که آب کمتري مصرف ميکنند، کشاورزان ايراني محصولاتشان را با آب فراوان از آبهاي زيرزميني که جايگزين کردن آن بسيار مشکل است سيراب ميکردند.
طبق آمار سازمان غذا و کشاورزي سازمان ملل، استفاده و پمپاژ آبهاي زيرزميني بين سالهاي 1970 تا 2000 تقريباً چهار برابر شد، و اين در حالي است که تعداد چاهها نيز پنج برابر شد.
تحليلگران ميگويند که نياز به بيش از صد ميليارد دلار سرمايهگذاري در ده سال آينده و تعويض محصولاتي که به آب زياد نياز دارند مانند گندم، وجود دارد تا وضعيت آبياري بهبود يابد. در همين حال بايد براي بيابانزدايي و جلوگيري از تخريب جنگلها که به سرعت در حال انجام است تلاش شود.
علي محمد تهماسبي، مسئول بيابان وزارت کشاورزي، ميگويد که 85 ميليون هکتار مرتع ايران تنها ميتواند غذاي 37 ميليون دام باشد نه 83 ميليون دام کنوني. و اين مقدار براي 120 روز در سال است نه 200 روز کنوني. وي ميگويد که گلهداران با هيچ محدوديتي مواجه نيستند.
در سال 2006 دولت به کشاورزان استان چهارمحال و بختياري اعلام کرد که در استفاده از آب زايندهرود که از استان آنها سرچشمه ميگيرد اولويت دارند. اين امر باعث شد که کشاورزان اين استان محصولاتي که نياز به آب بيشتري داشتند را کشت کنند. همزمان وقتي که استانهاي يزد و کاشان رشد کردند از آب زايندهرود استفاده شد تا به آنها آب برسانند و در نتيجه براي کشاورزان اصفهان کمبود آب بوجود آمد.
مشکل پيش آمده در اصفهان چشمگير است. تحليلگران ميگويند که دهها هزار هکتار زمين کشاورزي تبديل به بيابان شده است. بيش از 500 ميليون درخت در چهار سال گذشته مرده است و زمينها نيز به خاطر کاهش آب زيرزميني در برخي مکانها تا يک متر فروکش کردهاند.
اصفهان به هيچوجه تنها نشانه آشکار بحران آب در ايران نيست. درياچه اروميه در آستانه يک فاجعه زيستمحيطي است. حدود 95 درصد آن در دو دهه گذشته بيشتر به علت افراط و اسراف در آبياري خشک شده است. در سال 1996 اين درياچه 5200 کيلومتر مکعب حجم داشت و به اندازه 31 ميليارد متر مکعب آب در آن جاي داشت. اما اکنون تنها يک و نيم ميليارد متر مکعب آب دارد. بيش از هشتاد هزار پمپ زيرزميني و 37 سد براي آبياري زمينهاي کشاورزي در بستر اين درياچه بدين معني است که بيش از آبي که به اين درياچه ميريزد، آب برداشت شده است. بازده کشاورزي در اروميه تنها 2/1 ميليارد دلار در سال شده است.
چهار ميليارد دلار هزينه برگرداندن اين درياچه به سلامت بسيار زياد است و ميتواند تا 12 سال طول بکشد. ولي دکتر روحاني دستور اکيد داده است که اين کار بدون توجه به هزينه آن انجام گيرد.
وزيران دستور دارند تا برنامههايي براي سيستم جديد مديريت آب بريزند و از توسعه کشاورزي در مناطق خشک بپرهيزند و به راهکارهايي بينديشند که مردم از استفاده از آبهاي زيرزميني توسط پمپ مخصوصاً در مناطقي مانند درياچه اروميه منصرف شوند.
قناتها که دو هزار سال به عنوان سيستم آبياري ايران به کار ميرفتهاند، آبهاي سطحي کوهپايهها را به زمينهاي پايين ميآورند. اما آينده آنها به خاطر پمپاژ شديد آبهاي زيرزميني در خطر است و اين امر باعث ميشود که اين سيستم که در ايران شروع شد و بعدها به آسيا، آفريقا و اروپا نيز رفت از بين برود.
قناتها توسط کارگران ماهري ساخته ميشود که آبهاي کوهستاني را پيدا ميکنند تا کانالهاي عمودي با دست حفر کنند و سپس با شيب ملايمي اين حفرهها را به هم وصل ميکنند تا آب را به زمينهاي فرودست برسانند. اما در سالهاي اخير تکنولوژي و تقاضاي زياد تبديل به بزرگترين تهديد براي اين سيستم شدند. مسئولين دولتي متهم شدهاند که نتوانستهاند اين سيستم را حفظ و گسترش دهند. 36 هزار قنات باقي مانده در ايران که حدود نصف تعداد 50 سال پيش آن است، 14 درصد آب مورد نياز کشاورزي ايران را فراهم ميکنند.
در شهرري در جنوب تهران که زمينهاي کشاورزي سبزيجات مورد نياز شهر را تأمين ميکنند، چهل قنات وجود دارد که اين تعداد نصف تعدادي است که در دهه 1960 وجود داشت. به جاي آنها 1400 پمپ وجود دارد تا آبياري زمينهاي کشاورزي را به عهده بگيرد و آب آشاميدني جمعيت رو به افزايش را تأمين کند.
عبدالحميد راسخي، متخصص قناتهاي تهران، ميگويد که بيشتر قناتها با کمبود آب مواجهند و يا خشک شدهاند، چراکه پمپها در اطراف آنها کار ميکنند.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: